تو این دنیا نابود شدم

سلام دوست عزیز خوش اومدی

ممنون که وقتتو برای وبلاگ من گذاشتی امیدوارم پشیمون نشی

در لینکام به سایت و وبلاگای دیگمم سر بزن حتما خوشت مییاد

راستی نظر یادت نره

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1398برچسب:,ساعت6:16توسط محمد | |



با تشکر از اینکه منو برای گذراندن اوقات خودتون انتخاب کردین

در اینجا ضمن خوش آمدگویی خدمت شما


لیستی از وبلاگ و سایت خودمو میزارم که حتما برین


اونها به شرح زیر است:

 


www.ktm-m.mihanblog.com


www.ktmmohammad.blogfa.com

 

www.ktmm.mihanblog.com

 

www.ktmmohammad.persianblog.ir

 

www.ktmmohammad.loxblog.com

 

www.k-t-m.blogfa.com

 

www.ktm.vcp.ir

 

www.ktmmohammadkh.loxblog.com



ادامه مطلب

+نوشته شده در دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:,ساعت6:48توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,ساعت4:40توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,ساعت4:39توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,ساعت4:37توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 20 مرداد 1391برچسب:,ساعت4:35توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,ساعت4:17توسط محمد | |

عکس والپیپر عاشقانه - AksFa.Net


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 24 شهريور 1390برچسب:,ساعت4:13توسط محمد | |

تصاویری به معنای عشق و زندگی


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 23 شهريور 1390برچسب:,ساعت4:11توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1390برچسب:,ساعت4:7توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 21 شهريور 1390برچسب:,ساعت4:6توسط محمد | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 20 شهريور 1390برچسب:,ساعت3:59توسط محمد | |

من چقد خوشبختم که به او دل دادم

بی هراس و تردید ، باورش می دارم

چه دلی داشت ز من ، نتوان باور کرد

گله هایی می کرد که توانم کم کرد

دوری چند روزه ، چقدر آزارش داد

که غریب و آشنا ، نام مجنونش داد

آن همه شادابی ، از وجودش دست شست

نا امیدی و درد ، روح او را آشفت

سایت سرگرمی و تفریحی فانی ها دات کام

گفت که من چون آبم ، او وجودش تشنگی

حس و حال عشق او ، آخر آشفتگی

یعنی او تا این حد به دل من دل بست

که به روی هر کس راه عشقش را بست

حاصل این دوری ، باور قلبم بود

قلب پر دردی که ، در برش سخت آسود

 

+نوشته شده در شنبه 19 شهريور 1390برچسب:,ساعت3:57توسط محمد | |

  كامل‌ترين كامپيوتر مشابه مغز انسان ساخته شد

اين كامپيوتر اشتباه مي‌كنه و اشتباهش رو مي‌ندازه گردن بقيه كامپيوترا...!! ـ

****************************************

آیا می‌دانستید که انسانها به جز کودکِ درون، یک عدد خر درون هم دارند که گاهی زمام امور را به دست می‌گیرد؟

****************************************

فقط یه زن ایرانی میتونه به شوهرش بگه: من پنج دقیقه میرم خونه همسایه تو نیم ساعت یک بار غذا رو هم بزن
****************************************
مرغ رو از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خانوادش اومدن میخوان از سردخونه ببرن خاکش کنن.... ـ
****************************************
نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس
راننده میگه می خوای سوار شی؟
پَ نه پَ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم
***************************************
لوله ترکیده، یارو ماشینشو آورده سطل آب بر میداره میپاشه رو ماشینش بش میگه حال کن سه ساله نشستمت! آبه مفته! مال دولته بايد چاپيد قاپيد!!
***************************************
عروسی دعوت بودیم. توی اون خیابون 2تا عروسی بود. ما عروسی ته کوچه بودیم. دایی عروس رفته تو همون عروسی که اول خیابون بود نشسته، شام هم تا آخر خورده بعد اومده بیرون زنگ زده که بابا پس شماها کجایید. ما شام هم خوردیم. زود بیاین زشته. از فامیل های ما هنوز هیشکی نیومده
****************************************
مامانم ساعت هفت تا نه فارسی وان میبینه، نه تا یازده ام بی سی پرشیا، ساعت ده که میشه بدو بدو فلاششو بر میداره میبره وصل میکنه به رسیور اتاق خودشون که سریال پی ام سی رو ضبط کنه ساعت یازده که ام بی سی پرشیا تموم شد اونو ببینه تا دوازده، دوزاده میخوابه، صبح پا میشه تکرار سریالایی که ندیده رو میبینه، تا پنج اینا، پنج که میشه میگه خب من دیگه تا هفت مرخصی ام
****************************************
تو تاکسی موبایلم زنگ خورده٬ راننده صدای ضبطو زیاد میکنه تو آینه منو نگاه میکنه میخنده
****************************************
زنبوره اومده نزدیک دختر خالم که 10 سالشه دختر خالم برگشته میگه تورو خدا منو نیش نزن من محصولات شمارو خیلی دوست دارم
*****************************************
نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم داییم میوه از 'ی' نوشته یه کیلو خیار
هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست
*****************************************
تولدم بود شروع کردم باز کردن کادوها به کادو مامانم رسیدم دیدم یه پاکته بازش کردم دیدم نوشته هفتاد هزار تومنی که دو ماه پیش قرض گرفتی نمیخواد برگردونی
*****************************************
داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا؟؟! .....گفتم بیرون ...برگشته میگه.....خوب جای دیگه نریا ..؟؟!!! ـ
*****************************************
امروز رفتم دانشگاه، حراست جلوم گرفته میگه: آقا کجا !؟ میگم: اومدم با استادم کار دارم ! میگه: نمی بینی تابلو رو ، امروز زنونه هست . برو فردا بیا که مردونه هست ! ...(خاطرات یک دانشجو در آینده نه چندان دور)

*****************************************

آيا مي‌دانستيد که: 111،111،111 × 111،111،111 = 12،345،678،987،654،321

آيا ميدانستيد که: قويترين ماهيچه بدن، ماهيچه زبان است؟

آيا ميدانستيد که: طبق آمار افراد از عنکبوت بيش از مرگ مي ترسند؟

آيا ميدانستيد که: خرسهاي قطبي چپ دست هستند؟


آيا ميدانستيد که: سوسمارها نميتوانند زبانشان را بيرون بياورند؟

آيا ميدانستيد که: مراکز چشايي پروانه روي پاهايش قرار دارد؟

آيا ميدانستيد که: سوسکها تا 9 روز پس از، از دست دادن سرشان قادر به زنده ماندن هستند و تنها به اين دليل مي ميرند که نميتوانند چيزي بخورند؟

آيا ميدانستيد که: صداي اردک اکو ندارد وهيچکس هم دليل آنرا نميداند؟

آيا ميدانستيد که: ستاره هاي دريايي مغز ندارند؟


آيا ميدانستيد که: امکان ندارد بتوانيد آرنج خود را ليس بزنيد؟

آيا ميدانستيد که: پشه ها دندان دارند؟


آيا ميدانستيد که: 80% افرادي که اين مطلب را ميخوانند سعي مي کنند آرنجشان را ليس بزنند؟

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:16توسط محمد | |

  دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟
میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری.
میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی.
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت.
میمون دوم با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟
هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام.
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد.
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم، ...
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند.
ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود. پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردید. آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت.
میمون دوم به اولی گفت: میبینی! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود.

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:15توسط محمد | |

قبل از ازدواج : خوابيدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بيدار شدن زودتر از خورشيد
نتيجه اخلاقي : سحر خيز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بي اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حياط با اجازه
نتيجه اخلاقي : معتبر شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترين غذاها بي منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا هاي سوخته با منت
نتيجه اخلاقي : تقويت معده

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بي جر و بحث
بعد از ازدواج : كار كردن در شرايط سخت
نتيجه اخلاقي : ورزيده شدن

قبل از ازدواج : ديد و بازديد از اماكن تفريحي
بعد از ازدواج : سر زدن به فاميل خانوم
نتيجه اخلاقي : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گيتار و سنتور و غيره
بعد از ازدواج : آموزش بچه داري و شستن ظرف
نتيجه اخلاقي : همدردي با مردها

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جيبي از پاپا
بعد از ازدواج : دادن كل حقوق به خانوم
نتيجه اخلاقي : مستقل شدن

قبل از ازدواج : ايستادن در صف سينما و استخر
بعد از ازدواج : ايستادن در صف شير و گوشت
نتيجه اخلاقي : آموزش ايستادگي

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهاي هفتگي
بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارك سر كوچه
نتيجه اخلاقي : امنيت كامل.

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:15توسط محمد | |

خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.

قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.

خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!

خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.

آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.

قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.

خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.

بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.

خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.

خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.

قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود. لطفاً صفحه را ببندید و برید حالشو ببرید.
.

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:14توسط محمد | |

به مامانم ميگم: فكر كنم ديگه وقتشه از تنهايي در بيام،هر چي باشه بيست و شش سالمه مامان...
ميگه: يعني زن ميخواي پدرسوخته؟ ميگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ يه داداش توپول موپول ميخواستم روم نميشه مستقيم به بابا بگم.

توالتم،در رو مي زنه،سرفه مي كنم،ميگه يعني نيام تو،گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اگه دستات تميزه بيا واسم طهارت بگير

صبح پاشدم به زور، دارم لباس ميپوشم، بابام ميگه كلاس داري؟! ميگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببينم هنوز اندازمه يا نه

به داداشم ميگم برو عصاي آقاجون رو بيار؛
ميگه آقاجون ميخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ ميخواد به اذن پروردگار عصا رو تبديل به اژدها كنه

به دوستم ميگم يه ذره حجابتو درست كن ... ميگيرن !
ميگه كي ؟ پليس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندركاران شبكه فشن تي وي

تو خيابون مارو دست تو دست باهم ديده ... از اين مدلها كه مثلاً مُچمونو گرفته ...
با يه لحني ميپرسه دوست دخترتونه ؟
پَـــ نَ پَـــ مامان بزرگمه ... پيش پاتون از اتوشويي گرفتمش


شب جمعه بود تيپ زدم كه برم با دوستام بيرون خوردم به پست گشت ارشاد ...
خواهر بسيجي ميگه كلي‌ به خودت رسيدي كه خوشگل شي جلب توجه كني‌؟
پَـــ نَ پَـــ از صبح دارم به خودم ميرسم كه بيام اينجا تو منو بگيري ببري پاسگاه تا صبح دور هم به سيبيلاي تو بخنديم


سر كلاس دستمو بلند كردم استاد ميگه سوال داري ؟
پَــ نَ پَـــ " هاي هيتلر"

زنگ زدم به استاد، ميگه چيه نمره ميخواي؟
ميگم پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم ببينم فحش هايي كه به خواهر مادرت دادم دليوري شده يا نه؟


رفتم به همسايه مون مي گم تخم مرغ داري؟
مي گه مي خواي غذا درست كني؟
پَـــ نَ پَـــ مي خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسي داره

تي شرت « دي اند جي » پوشيدم ...داداشم ميگه « دولچه ، گابانا » ست؟ ميگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »

خیام...
بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شاید گره ای باز شود از کــــارم/
پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم...

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:14توسط محمد | |

اعتراف میکنم بچه ک بودم همیشه دلم میخواس ی جوری داداش کوچیکمو سر ب نیس کنم!رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه ک میدونس چ فسقل مشنگیم بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن ب خوردن یهو گریه م گرف! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم ک همه با هم بمیریم!!!!!!!


    اعتراف میکنم تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید وبند حجاب بود با روسری میشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره

اعتراف يكي از دوستان:مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید : مامان بزرگ زود رفتی ... یهو کل خونه رفت رو هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد

یه شب مادرم مریض بود داشتم ازش پرستاری میکردم بعد گفت برو برام آب بیار رفتم آب آوردم دیدم خوابش برده اومدم تریپ بایزید بسطامی بردارم صبر کنم بیدار شه یه دفعه یه لحظه خوابم برد آبو ریختم رو مامانم !!!!!!!!

وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه ،پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد ، و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر صفیحی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من 5 روز تو شوک بودم

اعترافِ عموم: روز تولد 19سالگيم خودم يادم نبود، اومدم خونه ديدم در قفله چراغ ها هم خاموشه، يه باد گنده اي ول دادم وسط خونه كه انقد صداش بلند بود خودم جا خوردم، بعد چراغ ها رو كه روشن كردم ديدم دوستام وسط سالن با كلاه بوقي و برف شادي افتادن كف سالن هي ميخندن بعد يكسري هم سرخ شدن ميگن تولد تولدِت مبارك... كيكم از دست يكي از دوستام افتاد وسط سالن، خلاصه شب به ياد ماندني شد...

اعتراف می‌کنم بچه که بودم شبا پیش خواهرم میخوابیدم وسطای شب که مطمئن میشدم که خوابش سنگین شده دستشو می‌کردم تو دماغم

سوار اتوبوس شدم، رفتن تو قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاء گفت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم ، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد

اعتراف ميکنم راهنمايي که بودم به شدت جو گير بودم، همسايگيمون يه خانومه بود که تازه از شوهرش طلاق گرفته بود، شوهره هم هر روز ميومد و جلو در خونش سر و صدا راه مينداخت، خيلي دلم واسه خانومه ميسوخت، يه روز که طرف اومده بود عربده کشي تصميم گرفتم که برم و جلوش در بيام، رفتم تو کوچه و گفتم آهاي چيکارش داري؟ يارو نه نگاه بم انداخت و يه پوزخندي زد و به کارش ادمه داد ، منم سه پيچش شدم ، وقتي ديد من بيخيالش نميشم گفت اصلا تو چيکارشي؟ منم جوگير، گفتم لعنتي زنمه

چهار سال پیش باید آندوسکوپی میکردم. از یه لوله باد میفرستن تو باسن مبارک که راحت دیده شه. دکتره نمیدونم چی بود داستان که باد خالی نکرد. یه تاکسی گرفتم برم خونه. وسطا راه دیگه داغون فشار آورده بود از دستم در رفت گوزیدم.منم دیگه دیدم آبروم رفته دلدرد شدیدم دارم از فشار باد, هر چی بود دادم. انقدم فشارش زیاد بود کل ماشین رفته بود رو ویبره. راننده لامصب جاده رو ول کرده بود نعره میزد یا امام هشتم...یا حسین. یه پیرمرده هم داد میزد حواست به جلو باشه. راننده فهمید من گوزیدم زد بقل گفت یابوو گم شو پایین فک کردم آمریکا حمله کرده

احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم

تو عروسي نشسته بودم يه بچه 3 ، 4 ساله اومد يک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زير ميز، چند ثانيه بعد ديدم دوباره آوردش، اين دفعه پرتش کردم يه جاي دور ديدم دوباره آورد!! مي خواستم اين بار خيلي دور بندازمش که بغل دستيم بهم گفت آقا اين بچس سگ نيست! طرف باباي بچه بود!!

اعتراف میکنم دوره دبستان امتحان جغرافی داشتیم یه سوالش این بود: تنها قمر کره زمین؟ من هم با اطمینان کامل نوشتم قمر بنی هاشم!!!

اعتراف ميكنم بچه كه بودم با دختر و پسر خاله هام لباس كهنه ميپوشيديم ميرفتيم گدايي با درامدش بستني ميگرفتيم كه همسايمون مارو لو داد و كتك خورديم

سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل   سوخت !!

اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده....:دی

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:13توسط محمد | |

من اگه خدا بودم، اینترنت رو قطع می‌کردم مردم یه ذره زند‌گی کنند.
من اگه خدا بودم ده نمکی رو کمی ملیح تر می آفریدم.
من اگه خدا بودم زیر بغل آدما مو نمی‌کاشتم.
من اگه خدا بودم هم،عاشق " تو" می شدم.
من اگه خدا بودم تو دهن این دولت میزدم!
من اگه خدا بودم پیامبر نمیفرستادم، مرد بودم، خودم میاومدم پایین!
من اگه خدا بودم مامانم و میبردم مکه.
اگه من خدا بودم ، به ابراهیم میگفتم به جای این که خونه ام رو تو صحرای عربستان بسازه ، بره یه جایی تو سواحل هاوایی بسازه.
من اگه خدا بودم يك كمي مهربونتر بودم!
من اگه خدا بودم سر یه سیب اینقدر ... بازی در نمیاوردم!
من اگه خدا بودم سیگار رو عامل اصلی سرطان قرار نمی دادم.
من اگه خدا بودم، یعنی زندگی‌ای داشتید ها، زندگی.
من اگه خدا بودم وقتش و بیشتر میکردم
من اگه خدا بودم دعاهای ملت رو "Mark all as read" میکردم.
من اگه خدا بودم حتما یه جایی، تو یه آیه ای، سوره ای، چیزی ، میگفتم قبل از آفرینش ِ آدمیزاد داشتم چه کار میکردم.
من اگه خدا بودم به موسی میگفتم بزنه دهن چوپانه رو سرویس کنه ، آخه این چه طرز حرف زدن با ساحت مقدس ماست؟
من اگه خدا بودم به جاي آدرس خانه هنرمندان، آدرس شوراي نگهبان رو ميدادم دست عزرائيل!
من اگه خدا بودم یادم نمی رفت که خودم گفتم"ان مع العسری یسری"
من اگه خدا بودم، تأکیدم به «عاشقی» بود، نه ترس و تقوا.
من اگه خدا بودم جهنم رو خراب مي‌كردم، مي‌دادم سر بهشت، اينجوري ديگه مردم براي رفتن به بهشت اينقدر جرم و جنايت نمي‌كردن!
من اگه خدا بودم کار به اینجاها نمیکشید
من اگه خدا بودم یه تجدیدنظری توی آفرینش شیربرنج و شریعتمداری می کردم!!
من اگه خدا بودم،حداقل به‌م بر مي‌خورد.
من اگه خدا بودم،همچین چوب تو ...ــتون میکردم که بفهمین نمیتونین جای من باشین !
من اگه خدا بودم ، بازم می شِستم یه گوشه ی دنج ، موهای تو رو شونه می کردم
من اگه خدا بودم کتاب نمیفرستادم، فیلمشو میذاشتم رو YouTube.
من اگه خدا بودم یه بار RESET می کردم؛ زندگیِ خیلیا هَنگ کرده...
من اگه خدا بودم به جای فرستادن 124 هزارتا پیامبر یه اکانت توئیتر می ساختم
من اگه خدا بودم، همتونو خدا میکردم. به خدا.
من اگه خدا بودم، اوضاع هیچ فرقی نمیکرد!
باز هم یکی مثلِ تو میشد دلیلِ گریه‌هایِ یکی مثلِ من.
من اگه خدا بودم اصحاب کهف رو الان بیدار می‌کردم تا از دیدن این همه پیشرفت بشر گوزپیچ شن!
من اگه خدا بودم، یک‌شنبه‌ها؛ از صبح تا ظهر در عرشِ کبریایی بساطِ شهیار قنبری و فرهاد بود. ظهر تا شب ابی و محسن نامجو. شب هم صدای احمدشاملو و خسروشکیبایی.
من اگه خدا بودم کتاب نمی فرستادم،جزوه می گفتم بنویسید.
من اگه خدا بودم سریعا یه تکذیبیه بابت خلقت اعلم الهدی صادر می کردم
من اگه خدا بودم، اصلا رازدار نبودم، يه آبرويي از بنده‌هام مي‌بردم كه نگو و نپرس!
من اگه خدا بودم با احساسات آدمها انقدر بازی نمیکردم...
من اگه خدا بودم یه الگوریتم ساده1-6-3 واسه عزرائیل می نوشتم که به ازای مرگ هر هنرمند جون 6 تا آخوند و 3 تا سیاست مدار رو هم بگیره
من اگه خدا بودم، به نظر شیطان (به عنوان یکی از فرشته های خوبم) احترام میذاشتم.
من اگه خدا بودم بازم باید سانتافه می‌داشتم تا بگی بعله؟
من اگه خدا بودم همون سیستم قدیمی چندخدایی رو دوباره راه می انداختم.اونوقت اینجوری مجبور نبودم یه نفری همه ی مسئولیت رو قبول کنم!
من اگه خدا بودم ، امر میکردم به نوح که:
"ای نوح! همانا لازم نیست از سوسک و موش و خرچسانه نیز جفت‌هایی در کشتی قرار دهی ، مگر نمیدانی ما چندشمان میشود از این جک و جونور‌ها....هان؟"
من اگه خدا بودم هیچ لوبیای بااحتیاط‌ خوابونده‌شده‌لای‌دستمال‌‌‌های‌خیس‌ ای بدون جوونه نمی‌موند، به خاطر نگاه امیدوار بچه‌های‌‌ پشت لیوان.
من اگه خدا بودم این پیرمرده الان تو سطل آشغال دنبال یه تیکه نون نمیگشت..
منم اگه خدا بودم، اين آدرس ايميلم بود:
god@gmail.com
ديگه احتياجي به چاه جمكران و اينا هم نبود!
من اگه خدا بودم ايران رو تو اروپا مي‌آفريدم، حوالي اسپانيا و ايتاليا!
من اگه خدا بودم اینقدر با شیطون سر آدم ها شرط بندی نمی کردم که همش ببازم!
من اگه خدا بودم یه مدیر برنامه و دو-سه تا مشاور استخدام میکردم.
من اگه خدا بودم، سالها پیش خودمو بازنشست میکردم.
من اگه خدا بودم ، این دماغ رو یه جای در دسترس تر می ذاشتم که تو دستت رو تا بصل النخاع نکنی تو دماغت.
من اگه خدا بودم تو اسم انتخاب کردن برای فرشته هام یه ذره دقت و سلیقه به خرج میدادم.
من اگر خدا بودم تو کتابم به چشم‌هات قسم می‌خوردم.
من اگه خدا بودم ماهی یه میلیون و پونصد به هر کدوم از بنده هام میدادم، همینجوری، برن حال کنن.
من اگه خدا بودم جای این فیلترچی ها گاو می آفریدم بلکه مفید باشند
من اگه خدا بودم خیلی شکر میکردم که خدام..
آخه بنده ها خیلی بدبختن..
من اگه خدا بودم سرمو می ذاشتم پایین می مردم با این وضعیتی که به وجود آوردم
من اگه خدا بودم نیمه گمشده هیچ کسی گمشده نبود..!
من اگر خدا بودم هیچ کس رو مثل خودم تنها نمی‌ذاشتم!
من اگه خدا بودم ؛ اول یاد میگرفتم گ و پ و چ و ژ را تلفظ کنم ، بعد کتاب میدادم بیرون !
من اگه خدا بودم، وقتی می‌دیدم دارن آدمای بی‌گناهو می‌برن بالای چوبه‌ی دار همین‌جوری برّ‌ و بر نگاه نمی‌کردم؛ می‌رفتم سریع نیروی جاذبه‌ی زمین رو از کار می‌انداختم.
من اگه خدا بودم هر چند وقت یکبار نشست عمومی برگزار می‌کردم و از مردم برای کارهای خودم نظرسنجی می‌کردم!
خجالت نداره که ، من اگه خدا بودم ، راست حسینی میگفتم سر ماجرای مریم چه اتفاقی افتاد.
من اگه خدا بودم وقتی بنده مو سرویس میکردم دیگه توقع شکر گزاری ازش نداشتم!

.

.

.

.

شما اگه خدا بودین چیکار می کردین؟

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:12توسط محمد | |

اگه وقتی میخنده خوشکل تر میشه.
اگه کفشاش خیلی بهش اومدن.
اگه خطش محشره.
اگه صداش بینظیره
اگه خوب شرایط ِ بحرانی رو کنترل میکنه.
اگه بهتون آرامش میده.
اگه میتونه غافلگیرتون کنه.
اگه دوست دارین سربه سرش بذارید که بهتون بگه دیوونه.
اگه بهش میگید رفتم که نرو گفتنش رو بشنوید
اگه مهربونه
اگه ماهه
اگه خوبه
اگه دست هاشو دوست دارید
بهش بگید...
خب؟
بهش بگید...
دیر میشه...

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:11توسط محمد | |

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند

و وقتی به موضوع خدا رسید، آرایشگر گفت : “من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد”.

مشتری پرسید: “چرا باور نمیکنی؟”

آرایشگر جواب داد: “کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد، به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت. نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.”

مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.


مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “میدانی چیست! به نظر من آرایشگر ها هم وجود ندارند!”

 

آرایشگر گفت: “چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم.”


مشتری با اعتراض گفت:” نه. آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند. هیچکس مثل مردی که بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”

آرایشگر: “نه بابا! آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”


مشتری تائید کرد: “دقیقاً نکته همین است، خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند، برای همین است که این همه درد و رنج در دنبا وجود دارد!”

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:10توسط محمد | |

یه سوال به سوالهای شب اول قبر اضافه شد:

89000 تومن یارانه تو چیکار کردی؟

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:9توسط محمد | |

:: خبر , 20:30 پنجاه سال بعد ::

قیمت هر سکه طلا امروز در بازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.
ایران خودرو: هفتاد و نهمین مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول آنتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است.
با مسدود شدن سایت قرآن دات کام تعداد سایتهایی که هنوز فیل .. تر نشده اند به سه عدد رسید.
برای اولین بار ایران به دور دوم مسابقات جام جهانی راه یافت. علی دایی: هلوز قثد ندالم که از دنیای فوتبال خداحافثی کنم و شلایط خوبی بل تیم ملی حاکم اثت ...... به قولی......
دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش داده و آنرا از 63% به 62.5% برساند.
یکصد و شصت و سومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته ای اعلام کرد علیرغم هشتصد و سی و دومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود.
به علت اتمام ذخایر نفت و گاز دولت در اطلاعیه ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جویی نمایند.
یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح و اصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 50 سال به 45 سال کاهش دهد. همچنین وی گفت در نظام طبیعت اصولا مرد نیز مانند زن حق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دارد.


نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش های ماهواره مردم اقدام می کردند دستگیر کرد و دیش های مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند.
شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای اصلاح طلب نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد.
به علت برخی مشکلات و نواقیص، چشم انداز 20 ساله باز هم تمدید شد.
قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. جالب است بدانید در 50 سال قبل مردم با هفت میلیون می توانستند یک اتومبیل بخرند.
روئسای جمهوری اسلامی انگلیس و جمهوری اسلامی آلمان از عمل نشدن و عدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند.
امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5 ماه افزایش می یابد.
70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالیست که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می دهد.
از این به بعد صدا و سیما برای انتخاب مجریان زن، مسابقه ملکه زیبایی برگزار می کند.
نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره بر داری می رسد.
مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتور پراید را طراحی کردیم.
شرکت ایرباس، طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده اند.

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:9توسط محمد | |

نمونه سوالات پایان ترم درس نان شناسی پیشرفته 1.حساب كنید با چهار هزار تومان در یك ماه،چند قرص نان لواش میتوان خرید؟ با این مقدار نان چند وعده “نون پنیر،چای شیرین” میتوان خورد؟(2 نمره) 2.سوال بالا را در مورد نان سنگك،با دو حالت با كنجد و بدون كنجد بررسی كنید.(3 نمره)

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:8توسط محمد | |

ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری وصل نشی

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره

ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو

ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی

ضدحال یعنی دوست دخترتو بیرون با یه پسر دیگه ببینن

ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه

ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن

ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه

ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد 987979543456547979794654687 تومن...!! مثل قبض تلفن وموبایل امیر حجوانی

ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه

ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن

ضدحال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه

ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد

ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵

ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه ۱۰

ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق

ضدحال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن

ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان یا بابا بیاد تو

ضدحال یعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه

ضدحال یعنی نفر ۱1کنکور شدن

ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف

ضدحال یعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس

ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند

ضدحال یعنی پژو آر- دی

ضدحال یعنی فیلم ژاپنی

 ضدحالid caller ضدحال یعنی داشتن

ضدحال یعنی عشق یه طرفه

ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه 92 مثل گل اس اس به پس پس

ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد

ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن

ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن

ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن

ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه

ضدحال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه

ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی

ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه

ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی
|+| نوشته شده توسط یه نفر در چهارشنبه 16 شهریور 1390 و ساعت 05:53 ب.ظ  |  نظرات 0

-
زندگی چیست؟
فاصله ی مای بیبی تا ایزی لایف!


امیدوارم امشب که می خوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو ببینی ولی سعی کن بهش عادت نکنی آخه من هر شب نمیتونم بیام تو خوابت


ما قهوه خونه تو پامنار
شما کافی شاپ کافه فیونای باغ فردوس ....
ما گردو غباره محله
 شما طوفان کاترینا
ما سیم کارت اعتباری
 شما کد 1روند
شما کار گردان
شما همسر مرحوم
ما سایر وابستگان .
ما نوکیا 1100
شما vertoye ferari
 ما رژیم صهیونیستی
شما رژیم غذایی با کالری مناسب


تحول در شعر عاشقانه
حافظ: تـنـم از واسـطـه دوری دلبــر بـگداخـت. جـانم از آتــش مـهـر رخ جـانـانـه بسوخت
فروغ : ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست
بچه ژیگولای امروزی: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت


از قلبم پرسیدم فرق عشق و دوستی چیه؟
.
.
.
.
.
.
.
قلبم جواب داد: کار من تامین خون بدنه سوالای چرت و پرت از من نپرس


نگاه کردن به دختر نامحرم اصلا جایز نیست
مگر اینکه
.
.
.
.
لامصب خیلی خوشگل باشه!!


آیا میدانید
هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود،
فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود


گالیله غلط کرد گفت زمین می‌چرخه اگه می‌چرخه پس چرا خنک نمیشه؟ .....


گفتم که لبت....گفت آب حیات
گفتم دهنت ...گفت حب نبات
گفتم که توانم دهم بوسه بر آب حیات؟
گفت د نه د اونو بده به بابات!!!


نامه ای با فونت بی تو
B Nazanin
B Homa
B Roya
B Sahar
B Sara
B Sepide
B Mah
B Mehr
... B
به سر شود
B to
به سر نمیشود


مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم ؟............نه
مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم ؟............نه
مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم ؟............نه
مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم ؟............نه
مامااااان یعنی چی که همش میگی نه.... من 18 سالم شده ها
.
.
.
.
.
.
.
-مامان: اَاّه جمشید، خفه میشی؟یا خفت کنم


رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام، یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن


دخترا مثل بلوتوث هستند، تا وقتى کنارشون هستى بهت متصل اند، پسرها مثل واى فاى هستند! ممکنه پیش شما باشن اما همزمان به ده نفر دیگه متصل اند!


به سلامتی ایرانسل که بهمون یاد داد قبول کردن بعضی پیشنهادها فقط از اعتبار آدم کم میکنه


عشق احساس شگفت انگیزیست..
در گیرش که شدی...
یک گوسفند گربه صفت رو صدا می زنی جوجو.......


موجود پریشان نحیفی هستم
پیش تو تمنای ضعیفی هستم
تو سطل زباله‌ای پر از خوش‌بختی
من گربهٔ ولگرد کثیفی هستم !


نظرتان در مورد این جمله چیست؟
(مهرم حلال ، جونم آزاد)

الف) زیبا ترین جمله دنیاست
ب) با معنا ترین جمله دنیاست
ج) خوشحال‌کننده‌ترین جمله دنیاست
د) تخیلی‌ترین جمله عصر کنونی است...!!!


حاصل ازدواج جمیله و ادیسون میدونی چی میشه !؟
(رقص نور)


امیدوارم که به اندازه مژه کوچک ردیف پایین چشم چپ پشه
غم تودلت نباشه
|+| نوشته شده توسط یه نفر در چهارشنبه 16 شهریور 1390 و ساعت 05:52 ب.ظ  |  نظرات 0

عکس فان


از دوستانی که نظر میدن تشکر فراوان میکنم
ایشالله بیام عروسیتون جبران کنم
فداتون

 

|+| نوشته شده توسط یه نفر در دوشنبه 13 تیر 1390 و ساعت 12:24 ق.ظ  |  نظرات 6

یارانه

نمونه سوالات پایان ترم درس نان شناسی پیشرفته 1.حساب كنید با چهار هزار تومان در یك ماه،چند قرص نان لواش میتوان خرید؟ با این مقدار نان چند وعده “نون پنیر،چای شیرین” میتوان خورد؟(2 نمره) 2.سوال بالا را در مورد نان سنگك،با دو حالت با كنجد و بدون كنجد بررسی كنید.(3 نمره)

 

|+| نوشته شده توسط یه نفر در سه شنبه 24 اسفند 1389 و ساعت 06:28 ب.ظ  |  نظرات 2

جک

ترکه از کلاس راهنمایی رانندگی میاد
بهش میگن بابات فوت کرد ، میگه : مار زدش ؟
میگن آره
میگه : از پشت زدش ؟
میگن آره
میگه مار مقصره !

 

|+| نوشته شده توسط یه نفر در سه شنبه 24 اسفند 1389 و ساعت 06:21 ب.ظ  |  نظرات 6

اس ام اس

یه سوال به سوالهای شب اول قبر اضافه شد:

89000 تومن یارانه تو چیکار کردی؟

|+| نوشته شده توسط یه نفر در سه شنبه 24 اسفند 1389 و ساعت 06:20 ب.ظ  |  نظرات 2

طنز

:: خبر , 20:30 پنجاه سال بعد ::

قیمت هر سکه طلا امروز در بازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.
ایران خودرو: هفتاد و نهمین مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول آنتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است.
با مسدود شدن سایت قرآن دات کام تعداد سایتهایی که هنوز فیل .. تر نشده اند به سه عدد رسید.
برای اولین بار ایران به دور دوم مسابقات جام جهانی راه یافت. علی دایی: هلوز قثد ندالم که از دنیای فوتبال خداحافثی کنم و شلایط خوبی بل تیم ملی حاکم اثت ...... به قولی......
دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش داده و آنرا از 63% به 62.5% برساند.
یکصد و شصت و سومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته ای اعلام کرد علیرغم هشتصد و سی و دومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود.
به علت اتمام ذخایر نفت و گاز دولت در اطلاعیه ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جویی نمایند.
یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح و اصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 50 سال به 45 سال کاهش دهد. همچنین وی گفت در نظام طبیعت اصولا مرد نیز مانند زن حق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دارد.


نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش های ماهواره مردم اقدام می کردند دستگیر کرد و دیش های مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند.
شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای اصلاح طلب نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد.
به علت برخی مشکلات و نواقیص، چشم انداز 20 ساله باز هم تمدید شد.
قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. جالب است بدانید در 50 سال قبل مردم با هفت میلیون می توانستند یک اتومبیل بخرند.
روئسای جمهوری اسلامی انگلیس و جمهوری اسلامی آلمان از عمل نشدن و عدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند.
امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5 ماه افزایش می یابد.
70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالیست که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می دهد.
از این به بعد صدا و سیما برای انتخاب مجریان زن، مسابقه ملکه زیبایی برگزار می کند.
نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره بر داری می رسد.
مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتور پراید را طراحی کردیم.
شرکت ایرباس، طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده اند.

|+| نوشته شده توسط یه نفر در سه شنبه 24 اسفند 1389 و ساعت 06:14 ب.ظ  |  نظرات 3

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:7توسط محمد | |

شنل قرمزی:

الف) به دلیل پوشیدن لباس های شهرت و جلوه نمایی به جرم تبرج دستگیر شد.

ب) پس از کسر شش امتیاز از پرسپولیس خود کشی کرد.
ج) پس از مطالعه کتاب «عالی جناب سرخ پوش و عالی جنابان خاکستری» خود کشی کرد.
د) به تلاش برای ایجاد انقلاب مخملی متهم شد و اعتراف کرد!


لوک خوش شانس:


الف) بدون افتتاح حساب یا تکمیل موجودی،برنده قرعه کشی حساب کول انداز بانک آمریکائیان شد.

ب) توسط برادران دالتون دستگیر شد و به زندان آلکاتراس منتقل شد.
ج) همچنان با جالی و بوشفگ به سفر های ایالتی می رود.
د) آخرش از دست سگ گاگولش بوشفگ سکته کرد مرد!


میگ میگ(رود رانر):


الف) در اتوبان شهید همت توسط پلیس گشت نامحسوس شناسایی و شطرنجی شد.

ب) به خاطر عبور از سرعت نور با انرژی تبدیل شد.
ج) در تصادفات رانندگی کشته شد.
د) توسط گرگ منافق کوردل خورده شد!



گرگ:


الف) میگ میگ را خورد، چند درصد از دریای مازندران را هم روش!

ب) به عنوان مهندس در ایران خودرو موتور های پژو 405 را بهینه سازی می کند.
ج) بی خیال میگ میگ شد.
د) با استفاده از تجهیزات هسته ای صلح آمیز بلاخره میگ میگ را ترکوند!


چوپان دروغگو:


الف) به واسطه فرهنگ سازی سر به راه شد.

ب) با عبور قیمت گوشت از مرز کیلویی n هزار تومان میلیاردر شد.
ج) دروغش به عنوان دروغ برتر اول آوریل برگزیده شد!
د) گوسفندانش را فروخت و نیسان(ماکسیما!!) خرید.


سه کله پوک:


الف) در مقطع کاردانی دانشگاه آزاد مشغول به تحصیل شدند.

ب) با هم دیگه شرکت ساختمانی تاسیس کردند و زدن تو کار بساز بفروش و میلیاردر شد!
ج) گروه موسیقی تشکیل دادن و آلبوم دادن.
د) به امارات ترانسفر شدن!


مخمل:


الف) پس از مرگ مادر بزرگه تمام اموال وی را بالا کشید.

ب) پس از گذراندن یک دوره کلاس «بافندگی» به افغانستان رفت و فیلمساز شد.
ج) یک مرغداری احداث کرد.
د) به دانشگاه رفت و از آقا مراد هم «پیشی» گرفت!



ای کیو سان:


الف) موهاشو بلند کرد و پشت مو گذاشت!

ب) به علت کمبود برق و روشنایی به استخدام وزارت نیرو درآمد!
ج) هر سال در کنکور سراسری از جلسه کنکور اخراج می شه.(به علت ایجاد سر و صدای زیاد هنگام فکر کردن!)
د) سایو جان رو پیچوند و با یانگوم ازدواج کرد!


گجت:

الف) با انفجار یکی از نامه های ماموریتش ، ترکید !
ب) ندانسته با استخدام رییس کُلا (فرهنگ) درامد.
ج) بازرس آژانس شد

+نوشته شده در جمعه 18 شهريور 1390برچسب:,ساعت6:5توسط محمد | |